Unity for all people around the world >
Unity for fight with oppression >
Unity for a Better Life

Thursday, December 30, 2010

سال نو میلادی مبارک



آغاز سال 2011 میلادی بر تمام کسانی که در شادی این روز سهیم هستند مبارک باد

محرمانه * بخشی از فهرست مطالب بولتن خبری جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی



این تصاویر مربوط به بولتن خبری تحلیلی جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی می باشد که هر ماه دو بار به چاپ میرسد و در اختیار مسئولان پایگاههای مقاومت بسیج و بعضی از اعضای بسیج قرار میگیرد.
بخشی از فهرست این "دو هفته نامه" را مشاهده می کنید که انسان را به خنده وا میدارد. متاسفانه این "دو هفته نامه" زمان زیادی در اختیارم نبود تا بتوانم از مطالب آن اسکن بگیرم. بخوانید و بخندید

Monday, December 27, 2010

چهره آن بسیجی قاتل هنوز در ذهنم هست / گرامی باد یاد شهدای 6 دی 88 --عاشورا


گرامی باد یاد شهدای راه آزادی، مبارزانی که برای احقاق حقوق خود جنگیدند. یکسال پیش در چنین روزی مردم ایران برای مبارزه با حکومت ظلم و جور و برای با هم بودن به خیابانها آمدند، روزی که هیچگاه از ذهن مردم و حتی جنایتکاران جمهوری اسلامی پاک نخواهد شد، 6 دی 88 ( عاشورا) روز اقتدار مردم بود روزی که ترس سراسر وجود حکومت را فرا گرفته بود، حکومتی که راه نجات خود را در گلوله باران کردن مخالفان خود دید، یکشنبه ششم دی 88، خیابان شادمان ( شادمهر ) تهران گوشه ای از حضور سبز مردم ایران بود، مردمی که در برابر تهدیدها و خطرات ایستادند، پس از چند ساعت مقاومت در این خیابان، در حالی که مردم به خاطر پرتاب گازهای اشک آور توسط یگان ویژه پلیس در حال ترک منطقه آلوده به گاز بودند ناگهان یک "ماشین پاترول سیاه رنگ" وارد خیابان شد و شروع به شلیک گلوله با اسلحه کلت کرد، چهره آن بسیجی قاتل هنوز در ذهنم هست و همینطور نعره هایش در هنگام شلیک، لحظه پر استرسی بود، از پیاده رو میرفتیم ( می دویدیم ) در حالی که خم شده بودیم تا گلوله به ما اصابت نکند، سرنشین ماشین پاترول چند متر بالاتر دور زد و باز هم شروع به شلیک گلوله کرد و در حالی که یک نفر یا دو نفر ( دقیقا یادم نیست ) میخواستند وارد پیاده رو شوند، راننده ماشین فرمان را عمدا به سمت آنها پیچاند و با آنها برخورد کرد، پس از اینکه ماشین و موتورسواران بسیجی به خیابان آزادی برگشتند مردم سریعا کسانی را که آسیب دیده بودند به بیمارستان بردند. در میان آنها آقایی را دیدم که از ناحیه سینه زخمی شده بود و خانومی ( شبنم سهرابی ) که میگفتند ماشین از روی بدنش عبور کرد. بعد از این حادثه باز هم مردم در خیابان ماندند تا ثابت کنند که توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد. حدود ساعت 17 در حال بازگشت به خانه بودم که همان ماشین پاترول و موتورسواران بسیجی را در یکی از خیابانهای منتهی به خیابان ستارخان دیدم، حتی به ماشینها هم رحم نمی کردند و با یک پراید که برای چند لحظه پارک دوبل کرده بود به طور عمد برخورد کردند و با داد و بیداد از راننده آن خواستند که سریع راه را برایشان باز کند. متاسفانه شرایط به نحوی نبود تا بتوانم آنها را تعقیب کنم و فیلم و عکس تهیه کنم. صبح روز بعد حدود ساعت 7:30 همان ماشین را روبروی مسجد "امام صادق" جنب پارک ستارخان دیدم و مطمئن شدم که پایگاههای بسیج و مساجد امروزی محل پرورش قاتلان و جنایتکارانی است که مردم بیگناه را مورد هدف قرار می دهند. روز سختی بود، اما با شکوه و زیبا بود.
جنبش سبز زنده است و برای بقای خود نیاز به اطلاع رسانی و آگاه کردن اقشار مختلف جامعه دارد، آگاهی از جنایات رژیم، آگاهی از خطری اقتصادی که آینده خانواده های ایرانی را تهدید میکند، آگاهی از خطر ایران اتمی در واقع آگاهی از خطر جمهوری اسلامی اتمی. دست در دست هم دهیم به مهر * میهن خویش را کنیم آباد
بار دیگر گرامی میدارم یاد شهدای 6 دی 88، راهشان سبز و مستدام

Sunday, December 26, 2010

فقط چند ساعت تا اعدام حبیب لطیفی

بغض گلوم رو گرفته، چرا باید یه دانشجو رو به خاطر اعتقادش اعدام کنن؟! فقط چند ساعت تا اعدام حبیب لطیفی مونده، حکومت با این کارش چه چیزی رو ثابت میکنه جز ترس از دانشجو، ترس از یک تفکر؟ اگر جمهوری اسلامی دوستان من رو اعدام میکنه تا من رو از ادامه دادن راهم منصرف کنه، باید بگم که اینکارش باعث مصمم شدن من برای ادامه مبارزه و دفاع از خون عزیزان از دست رفته میشه. بهای آزادی در ایران خون هست، من هم از خون خودم میگذرم و توی این راه ثابت قدم می مونم/.

Monday, December 20, 2010

دانش سیاسی مبارزاتی بارزترین پارامتر در مبارزه با حکومت

جامعه ما در عمل به « سه دسته + 1 » تقسیم می شود:
دسته اول بخش فعال جامعه در زمینه های سیاسی - مبارزاتی
دسته دوم بخش غیر فعال ولی پیرو
دسته سوم بخش بی اثر - از لحاظ سیاسی-
و
دسته چهارم دلبستگان به حکومت
لازم به ذکر است در این دسته بندی آن بخش از سه گروه اول که دلبستگی به حکومت دارند، به طور یکجا در گروه چهارم خلاصه شده اند و موضوع این بحث نیستند.
مهمترین گروهی که نقش اساسی در پیشبرد اهداف این جنبش را دارند بخش فعال جامعه و یا همان دسته اول می باشند که مطلب حاظر به آن پرداخته است. به عبارتی میزان تاثیر گذاری هر تحرکی در این گروه است که نقش بسیار تعیین کننده ای را در همراه ساختن دسته دوم دارد و در صورت عملکردی ممتاز حتی بخشی از دسته سوم را نیز می تواند با خود همراه سازد.
آنچه در خرداد 88 شاهد آن بودیم و سرآغاز شکل گیری این جنبش قوی و مردمی شد؛ تجمع نارضایتی ها و خواستهای هر سه بخش اول و تشکیل یک نیروی محرکه عظیم برای ایجاد یک اراده عمومی جهت تغییر بود. و جنبش متولد شد.
در ادامه وحشی گری هایی که این حکومت مذبوحانه سعی کرد دور از چشم دنیا اعمال کند و به خیال خود در بیرون نشان دهد که در اوج قدرت است و بی سر و صدا در داخل همه را سر جای خود بنشاند چند دستاورد داشت. آن بخش از دستاوردهایی که به ضرر خودش تمام شد و مهمترین پیروزی های این جنبش هم محسوب می شود خود بحث مفصلی می طلبد و در این گفتار مجال آن نیست. ولی بخش دیگری که مربوط به بحث حاظر می شود دستگیری و به شهادت رساندن بخشی از دسته اول یعنی فعالین جامعه- تا جایی که در توان داشت- و متعاقب آن ایجاد یک حباب بسیار ضعیف بین دسته اول و دو دسته دیگر بود که باعث می شد در شرایطی بسیار شکننده و موقتی دسته های دوم و سوم جامعه دچار انفعال شوند. آنچنان که نتیجه آن را در فراخوان های اخیر شاهد بودیم. البته خود حکومت و عناصر خود فروخته آن بهتر از هر کسی می دانند که این حباب تا چه اندازه شکننده و موقتی است و آرایش امنیتی - نظامی حاکم بر جامه در مناسبت ها گواه این ادعا است.
دسته اول هم که فعالین جامعه هستند و ستون فغرات این جنبش را تشکیل میدهند به چند دلیل دچار ناهماهنگی و گسستگی شدند و همین امر باعث کم رنگ تر شدن تحرکات جنبش شده است.
فعالین چه کسانی هستند؟
هرکدام از ما که برای این جنبش دل می سوزانیم و به هر نحوی در آن مشارکت داریم حتی از پشت اینترنت یا نوشتن بر روی اسکناس یا صحبتی کوتاه در تاکسی و ... در این دسته قرار میگیریم. فعالین رسمی تر هم که دیگر نیاز به معرفی ندارند از روزنامه نگاران تا عزیزانی که در زندانها هستند و ...
متاسفانه به دلیل خودکامگی حکومت، فعالین نتوانسته اند دسته بندی شوند و تشکیل احزاب آزاد را بدهند. احزاب هم مثل سایر معانی در این حکومت یک پز سیاسی بوده و با تشکیل نمادین آن ادعای دمکراسی می کنند.
دلایل ناهماهنگی گروه اول نیز بحث مفصلی می طلبد ولی آنچه از همه برجسته تر است بی اطلاعی اعضا از عملکرد یکدیگر و عدم وجود اطلاعات کافی در زمینه های سیاسی و مبارزاتی فعالین می باشد. که نکته اصلی و رمز پیروزی ما در همین موضوع نهفته است.
بارزترین پارامتری که می تواند هر جنبشی را به پیروزی برساند و یا آن را با شکست مواجه کند میزان دانش سیاسی – مبارزاتی فعالین در هر سطحی و نحوه انتقال آگاهی های لازم به جامعه می باشد. چرا که اگر همه بدانند چگونه می توانند به آنچه می خواهند برسند آن وقت است که برای رسیدن به آن تلاش می کنند. و این وظیفه ماست که با افزودن دانش خود در زمینه های مبارزاتی و سیاسی که با تحقیق و مطالعه در تاریخ مبارزات موفق و ناموفق دیگر جوامع، مقالات علمی و ... محقق می شود و با تبادل افکار و بحث های اصولی، راه کار های عملی را در جهت رسیدن به پیروزی بدست آورده و آن را در بدنه جامعه منتشر نماییم.
پس قدم اول افزودن بر دانش و آگاهی خود و انتقال آن به دیگران است و در مرحله بعدی برنامه ریزی های اصولی و پیشنهاد مکانیسم های عملی و سایر مبانی استراتژیکی می باشد که پس از کسب دانش لازم بین فعالین به مشورت گذاشته می شود، البته لزوم تشکیل اطاق های فکر، خارج از فضای اینترنت و تشکیل شبکه های اجتماعی حقیقی برای این مرحله حیاتی است، آنچنان که پیشتر هم بزرگان این جنبش به آن اشاره داشتند. زیرا هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد که مسائل استراتژیک را در معرض دید عناصر حکومت و در داخل اینترنت قرار بدهیم. در ادامه و پس از تایید راه کارهایی مناسب، آنها را به شیوه های عملی به اطلاع بدنه جامعه رسانده و به نوعی جنبش را اینچنین سازماندهی می نماییم تا قدم های بعدی را سنجیده تر و اثر بخش تر بردارد.
ما پیروزیم
----------------
منبع: یک دوست سبز

كاش می‌شد تاريخ را نگه می‌داشتم


آن زمان كه كورش بود
ايرانم بزرگ
سربلند، آزاد

در كوچه راه های باغش
نغمه، نغمه بلبلان
آهنگ عشق می ساختند

جويبارانش زلال
سرچشمه هایش از عشق
ايرانم می خنديد
از سر آزادی،
روزگارش خوش بود
كاش می‌شد تاريخ را نگه می‌داشتم

ايرانم را چه می‌شود
بلبلانش خاموش
جويبارانش سرخ

شرمسار از خون يارانم
پيكر پاكش را تركه تركه، خونالود
زير پای دژخيمان

در پس نگاهش اما
نور با تو بودن بود
این تمام آرزویش بود
كاش می‌شد تاريخ را نگه می‌داشتم

تقدیم به تمام همرزمانم، تقدیم به تو
-----------
منبع: یک دوست سبز

Thursday, December 16, 2010

یاران سبز باید جامعه را آگاه کنند

سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت، دیگه کسی به عزیزانی که هم رزم ما و در کنار ما بودن توجهی نمیکنه.
سرها در گریبان است کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را، دیگه جواب استمدادت رو نمیدن
مردم دیگه با هم نیستن، انگار یادشون رفته که جوانهایی کشته شدن و عزیزانی هم به خاطر با هم بودن توی زندانها دارن شکنجه میشن
چرا مردم ذلت رو به مقاومت ترجیح میدن؟ امروز یاد جمله زیبای دکتر شریعتی افتادم که گفت: در عجبم از مردمی که خود در زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند و بر حسین که آزادانه زیست می گریند. این جمله برای مردم ایران امروز خیلی مناسب هست. یک روزی مردم احساسی ایران به خیابونها اومدن و اعتراض کردن به حکومت، که چرا رای ما رو دزدیدید، چرا آزادی رو از ما گرفتید، چرا زندگی رو بر ما سخت کردید، بعد از مدتی به خونه هاشون برگشتن و عده ای که امیدوارانه به این جنبش مردمی دلبسته بودند رو تنها گذاشتن. یار واقعی جنبش مجید توکلی هست، مهدیه گلرو، محمد نوریزاد و خیلی های دیگه که الان توی دهلیزهای مرگ جمهوری اسلامی هستند و با مرگ و زجر دارن دست و پنجه نرم می کنند و همچنان به اعتقادات خودشون ایمان دارن. یاران واقعی جنبش سبز کسانی هستند که امروز 25 آذر 89 (عاشورا) برای با هم بودن به خیابان آمدند تا فریاد آزادیخواهی سر بدهند اما جز سکوت چیزی نشنیدند. اکنون وظیفه یاران واقعی جنبش سبز این است که مردم را آگاه کنند از زندگی در زیر سایه حکومتی که ارزشهای انسانی برایش هیچ اهمیتی ندارد، یاران سبز باید جامعه را آگاه کنند از عواقب سازش با حکومتی که قصد مسلط شدن بر جان و مال و ناموسشان دارد

بیچاره نیروهای حکومت جور ما رو کشیدن! هر چقدر ما کم بودیم اونا اما زیاد بودن

در عاشورای 89 تهران خاموش بود نقطه سر خط
از میدان امام حسین تا آزادی مردم نبودن اما حکومتیها بودن، نیروهای حکومت نشون دادن که بیشتر از ما که ادعای سبز بودن داریم به جنبش سبز وفادار هستن، هر وقت که فراخوانی برای حضور سبز مردم صادر شد نیروهای حکومت زودتر از مردم خودشون رو به میعادگاه سبزها رسوندن

Wednesday, December 15, 2010

به امید حماسه ی 25 آذر

امیدوارم که فردا یکبار دیگه همه با هم باشیم مثل عاشورای 88
فقط یادتون باشه که امیرها، سهرابها، نداها و ترانه ها و... برای آزادی و با هم بودن خون خود را دادند
به امید حماسه ی 25 آذر

Wednesday, December 8, 2010

اعتراضات دانشجویان و اساتید دانشگاه علوم پزشکی ایران به کجا انجامید؟

وقتی که خبر انحلال دانشگاه علوم پزشکی ایران به تیتر اول روزنامه ها و سایت های خبری تبدیل شد، اعتراضات در محکوم کردن این تصمیم شروع شد و بیانیه ها صادر شدند و اعتراضات هم بالا گرفت، با گذشت حدود چهل روز، دیگر خبری از دانشگاه بزرگ علوم پزشکی ایران نیست، اعتراضات دانشجویان و اساتید دانشگاه علوم پزشکی ایران به کجا انجامید؟ آیا دانشجویان و اساتید این دانشگاه و مردم به راحتی از کنار این موضوع گذشتند و مانند اتفاقات دیگر به آهستگی چشمان خود را بر یک بی تدبیری و اتفاق ناخوشایند دیگر بستند؟ آیا شروع یک اعتراض برای مدت کوتاه و بی نتیجه گذاشتن آن نشان از احساسی بودن مردم ایران دارد؟

شما چه فکر می کنید؟


Sunday, November 21, 2010

فراخوان فعالان دانشجویی در آستانه فرارسیدن 16 آذر روز دانشجو

در آستانه فرا رسیدن ۱۶ آذر و روز دانشجو، جمعی از دانشجویان دانشگاه های پایتخت، با صدور بیانیه ای عموم دانشجویان را به اعتصاب سراسری در تاریخ های ۱۵ و ۱۶ و ۱٧ آذر امسال فراخواندند. این فعالان دانشجویی در بیانیه خود با خاطرنشان کردن این نکته که “طی سال گذشته شاهد اعمال بیشرمانه حکومت از جمله قتل عام هموطنانمان در تظاهرات خیابانی؛ رسوایی در زندان کهریزک؛ حمله وحشیانه به کوی دانشگاه تهران؛ اعتراف گیری های اجباری از فعالین در بند؛ دستگیری و حبس هزاران تن از آحاد ملت بدون توجه به قوانین؛ زیر پا گذاشتن قانون؛ اعدام های بی رویه و هزاران عمل نا مشروع دیگر بوده ایم”، از تمام تشکل های دانشجویی و انجمن ها درخواست نمودند در اعتصاب سراسری دانشجویان شرکت جسته و صدای آزادیخواهی خود را به گونه ای متفاوت و منسجم تر از همیشه به گوش مستبدین و همچنین همه آزادیخواهای دنیا برسانیم.” این بیانیه آورده است “از تمامی کسانی که این بیانیه را می خوانند می خواهیم تا با تکثیر آن چه در سایت ها و وبلاگ ها و شبکه های اجتماعی اینترنتی و چه در سطح دانشگاه ها و خوابگاه های دانشجویی ما و خودشان را در انجام این رسالت مهم یاری رسانند.” فعالان دانشجویی دانشگاههای شهر تهران، یادآور شده اند که “در بیانیه های بعدی، جزئیات و چگونگی اعتصابات آتی به اطلاع خواهد رسید.” گفتنی است گروهی از دانشجویان و همچنین فعالان دانشجویی جنبش سبز مقیم خارج از کشور نیز، در آستانه فرا رسیدن ١۶ آذر و روز دانشجو، طی فراخوانی از دانشجویان ایرانی سراسر جهان خواستار گرامیداشت این روز و سازماندهی مشترک برای برگزاری مراسم همزمان شده بودند.

Tuesday, November 16, 2010

مهندس قدیما یه بیانیه میدادی، اونم تعطیل شد؟

مهندس قدیما یه بیانیه میدادی، اونم تعطیل شد؟
با اینکه مهندس موسوی و آقای کروبی جنبش رو پیش بردند و در روزهای سخت با مردم بودند و مطمئنا از این به بعد هم با مردم خواهند ماند، اما به نظر من جنبش سبز ایران برای ادامه مسیر به یک رهبر مقتدرتر احتیاج دارد تا بتواند برای ادامه مبارزه، انرژی لازم را به مردم منتقل کند و خود نیز در برابر حکومت ولایت فقیه آشکارا به ایستد نه اینکه از پایبندی خود به اصل نظام جمهوری اسلامی و رهبر فقید آن سخن به میان آورد. روز به روز، به اوج دوره حساس بحران اقتصادی نزدیک می شویم و اگر در این دوره، مدیریت یک مدیر مقتدر پشتیبان مبارزات مردمی نباشد بدون شک مبارزات شکست خواهند خورد.

پی نوشت
------------------
اعتقاد آقایان موسوی و کروبی به نظام جمهوری اسلامی و شخص آقای خمینی برای ما محترم است، اما جنبش مردمی که خواهان تغییر حکومت هستند نیاز به رهبری با اندیشه ی تغییر حکومت دارد

Monday, November 15, 2010

آیا اسلام دین کاملی است؟

آیا اسلام دین کاملی است؟ آیا مسئله سنگسار در قرآن آمده است؟ در غیر انسانی بودن و وحشیانه بودن سنگسار هیچ شکی نیست و اجرای آن در هر زمان و تاریخی غیر قابل قبول است. تنها با یک ایراد میتوان ادعای اسلام و مسلمین را مبنی بر کامل بودن این دین رد کرد. اگر اسلام دین تمام تاریخ است و نه تنها برای یک دوره خاص، پس قوانین آن باید در هر زمان و تاریخی تازگی داشته باشد، که البته به اعتقاد علمای این دین، قوانین قرآن و اسلام این تازگی را دارد، اگر چنین است پس چرا بدون توجه به پیشرفت جوامع، سنگسار به عنوان یک قانون درآمده است؟ آن هم در دینی که ادعای بی عیب بودن آن مطرح است. آیا به جای سنگسار برای زنان و مردان متاهل که خارج از روابط زناشویی سکس داشته اند ( و در اسلام به زنا از آن نام برده می شود) نمی توانستند مجازات دیگری در نظر بگیرند؟ اگر که مجازات سنگسار در قرآن آمده پس میتوان گفت که قرآن و اسلام با این عمل وحشیانه موافق بوده و بنابراین اسلام نمی تواند دینی باشد که صد در صد ارزشهای انسانی را محترم می شمارد و همچنین نمی تواند دین کامل و بی عیبی باشد که برای تمام تاریخ فرستاده شده است. اما اگر مجازات سنگسار در قرآن نیامده، هیچ فردی هم نمی تواند بگوید که حضرت محمد پیامبر اسلام و علی بن ابیطالب امام اول شیعیان این قانون را اجرا نمی کردند، چرا که در کتب معتبر اسلامی موضوع اجرای حکم سنگسار توسط پیامبر آمده است. حال این سوال در ذهن ایجاد می شود که اگر پیامبر اسلام و امام شیعیان معصوم هستند پس چرا این حکم وحشیانه را صادر و یا اجرا می کردند و موافق با آن بوده اند؟. یا اینکه معصوم نبوده اند و این عمل را انجام می داده اند که در این صورت ادعای اسلام و قرآن مبنی بر معصوم بودن پیامبر و جانشین او رد می شود، یا اینکه معصوم بوده اند و این عمل را انجام داده اند، که در این صورت این سوال ایجاد می شود: انسانی که مصون از گناه است و به درجه بالایی از دانش رسیده چطور میتواند مرتکب یک عمل وحشیانه شود؟

نوشته های فوق تنها نقدی بر اسلام است و به هیچ وجه قصد اینجانب توهین به اسلام و مسلمانان نیست.

Sunday, November 7, 2010

در پاسخ به گستاخی حسن نصرالله

در خون من غرور نیاکان نهفته است ** خشم و ستیز رستم دستان نهفته است
ما فرزندان کورش هستیم، خون کوروش توی رگهامون جاریه، اگر از تمدن ما میخوای بدونی باید از کوروش و رستم و داریوش و آرش و... یاد کنی.
بترس از اون روزی که دست ما ملت ایران به تو برسه
همین

Wednesday, November 3, 2010

کم کردن تعداد داشنجویان در پایتخت تنها برای کند کردن سرعت آگاه سازی مردم می باشد

دانشجو برای حکومت جمهوری اسلامی کابوس بزرگی است که با روشن فکری و فهم خود دیگر اقشار جامعه را از خطر استبداد دینی و دیکتاتوری آگاه کرده است، در طول سالیان بعد از انقلاب اسلامی، دانشجویان به عنوان یک پیامبر، حکومتی که تک صدایی را فریاد می زند و آزادی اندیشه و آزادی بیان و... را زیر ماشین سرکوب خود له می کند به مردم شناساندند و خبر از آینده ای تاریک تر دادند مطمئنا اوج رسالت و انجام وظیفه دانشجویان آگاه 18 تیر 1378 بود، بی شک این اتفاق باعث روشن شدن ذهن بسیاری از ایرانیانی شد که حکومت ولایت فقیه را نمی شناختند. پس از رویداد 18تیر جنبش دانشجویی بسیار بیش تر از گذشته با حکومت اسلامی روبرو شد. تا جایی که در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری 1388 و شکل گیری جنبش سبز دو گروه از افراد جامعه را می توان به عنوان مزاحمین اصلی حکومت جمهوری اسلامی در پیشبرد اهداف ضد حقوق بشری و ضد دموکراسی شان نام برد؛ یک گروه زنان و دختران جامعه هستند که در تمام اعتراضات جنبش سبز پرچم دار و پیش قدم بوده اند، گروه دیگر نیز دانشجویان هستند که به محض آرام شدن اوضاع به دلیل سرکوبها، با اعتراضات و صحبتهای خود حکومت را به رویارویی و ادامه مبارزه دعوت کرده اند مطمئنا هیچ حکومت دیکتاتوریی نمی تواند زنان را از یک شهر یا استان حذف کند یا تعدادی از آنها را از شهر بیرون کند بنابراین با حداکثر توان خود آنها را محدود می کند، شاید نتوان دانشجویان را هم حذف کرد اما میتوان تعدادشان را در شهرهای تاثیر گذار کمتر کرد. مسئله کم کردن جمعیت پایتخت که چندی است در جامعه و دستگاه دولت مطرح شده، بهانه خوبی برای حکومت است تا گروه دانشجویان را از تهران که بدون شک تاثیر گذارترین شهر ایران در بقا یا سقوط حکومت می باشد حذف کند.
کم کردن تعداد داشنجویان در پایتخت ( که یکی از ستونهای اصلی اعتراضات مردمی هستند ) تنها برای کند کردن سرعت آگاه سازی مردم می باشد، دانشگاه علوم پزشکی ایران اولین هدف حکومت در این راستا می باشد، اما آیا هدف اصلی تنها دانشجویان پزشکی می باشند؟
با توجه به سخنان آقای خامنه ای درباره علوم انسانی ( اینجا ) و صحبتهای مدیر کل دفتر گسترش آموزش عالی درباره تغییر مطالب دوازده رشته علوم انسانی ( اینجا ) به نظر می رسد که پس از منحل کردن دانشگاه علوم پزشکی ایران، تعدادی از دانشکده های علوم انسانی دانشگاه های مستقر در تهران دچار این مشکل شوند و دانشکده های باقی مانده هم به صورت گزینشی به کار خود ادامه دهند

Sunday, October 31, 2010

پیشنهاد پیوستن به اعتراض دانشجویان و اساتید دانشگاه علوم پزشکی ایران

با اعلام یک روز و ساعت و مکان مناسب به اعتراض دانشجویان و اساتید دانشگاه علوم پزشکی ایران بپیوندیم
مثلا چهارشنبه 12 آبان

دانشگاه پزشکی ایران به حوزه علمیه تبدیل می شود

خبرگزاری فارس: با توجه به بیانات مقام معظم رهبری در خصوص جذب حداکثری، ثبت نام داوطلبین طلبه گی از فردا آغاز میشود. محل ثبت نام و محل تشکیل کلاس درس طلاب در حوزه علمیه ی آیت الله سید حسن نصرالله ( دانشگاه علوم پزشکی ایران سابق ) می باشد

**این مطلب طنزی بیش نیست** اما در حکومت اسلامی میتواند به واقعیت تبدیل شود

Sunday, October 17, 2010

یک پیشنهاد سبز به تمام دوستان سبز

در حمایت از حرکت زیبای شیخ مهدی کروبی و نشان دادن شعور اجتماعی جنبش سبز ایران، ما هم به رئیس جمهور و مردم شیلی تبریک بگوییم
من این پیام رو در صفحه فیس بوک دولت شیلی که مربوط به نجات پیدا کردن معدنچیان بود قرار دادم:
Congratulations for the miners could survive
+ Iran Green movement member +

آدرس صفحه فیس بوک مورد نظر - کلیک کنید


همراه شو عزیز ** رسانه شمایید

Sunday, September 12, 2010

شیوا جان آزادیت رو تبریک میگم

شیوا جان آزادیت رو از زندان تبریک میگم گرچه کل ایران شده زندان. من به عنوان یک ایرانی و یک انسان بهت افتخار میکنم، کارهای بزرگ تو و همینطور مقاومت رو هیچوقت فراموش نمیکنیم.
درود به شیوا نظر آهاری

Thursday, September 9, 2010

سگان ولایت باز هم جلوی خانه کروبی ایجاد رعب و وحشت میکنند

سگان ولایت فقیه باز هم به جلوی خانه کروبی رفتن تا با ایجاد رعب و وحشت برای شیخ شجاع ما و همسایه هاش، یکبار دیگه وحشیگریهای خودشون رو به همه نشون بدن و ثابت کنن که هیچوقت آدم نمیشن. ببینید که چقدر نامه ی کروبی، خامنه ای رو سوزونده...........
درود بر کروبی

کدام خطر ناکتر است سوزاندن ریشه های قران یا سوزاندن کاغذهای قران یا سوزاندن زندگی انسان ؟



کدام خطر ناکتر است سوزاندن ریشه های قران یا سوزاندن کاغذهای قران یا سوزاندن زندگی انسان ؟ برای کاغذ سوزی کمپین راه می اندازید و قیام می کنید اما برای زندگی هایی که سوخته شد تقیه می کنید . نمی دانم یا اسلام دین انسان سوزی است یا مخالف آن . که در صورت مخالف بودن شما در برابر سوختن ریشه اسلام سکوت کرده اید و در برابر سوختن کاغذهای آن قیام . در برابر سوختن زندگی ارژنگ داوودی و خانواده اش سکوت نکنید
منبع: فیس بوک "علی دوست آزادی"

Sunday, September 5, 2010

خامنه ای دستور حذف دروس و رشته فیزیک را صادر کرد

به دنبال اظهار نظر استفان هاوکینگ فیزیکدان و دانشمند برجسته بریتانیایی درباره عدم خلقت جهان توسط خدا، آیت حیوان خامنه ای در طی یک سخنرانی دستور حذف درس فیزیک و رشته فیزیک را از رشته های دانشگاهی صادر کردند. وی در این سخنرانی گفت: "چه معنی میده دانشجو رشته فیزیک بخونه! یه رشته ای بخونه که دستاورد معنوی داشته باشه، معارف اسلامی بخونه، لزومی نداره ما تو مملکتمون دانشجوی رشته فیزیک تربیت کنیم". آیت حیوان خامنه ای پیش از این، از حضور دانشجویان در رشته های علوم انسانی مانند فلسفه انتقاد کرده بود.

پی نوشت : از آنجایی که خداباوران، خدا را بخشنده، مهربان و پاک معرفی میکنند، هیچ کدام از این صفات را در خامنه ای ندیدم و به همین دلیل او را آیت حیوان نامیدم.
**این مطلب طنزی بیش نیست

Saturday, September 4, 2010

روز قدس باز هم نشون دادیم که ملت حرفیم

به نظر من دلیل موفق نبودن جنبش در ایجاد تجمعات خیابانی اخیر این هست که زمان و مکان مشخصی اعلام نمیشه. فقط میگیم که به خیابون بیایید، آقای محسن سازگارا هم از اونور آب میگه فقط به خیابون بیاید و 10تا آدرس میده. دوره اعتراضات محله ای تموم شده، دیگه مردم اون شور و هیجان رو ندارن که بخوان توی نقاط مختلف با تعداد کم به اعتراض دست بزنن. یا نباید بگیم فلان روز بیاید و یا اگر گفتیم، بگیم مثلا میدان ولی عصر ساعت 10:30. به نظر من انتخاب بیش از یک مکان برای تجمع هم مانع از موفقیت میشه ( در شرایط فعلی جنبش ). اگر یک نقطه رو مشخص کنیم دیگه مردم میدونن کجا قدم بزنن و همدیگه رو پیدا کنن. نه اینکه مثل من و خیلیهای دیگه از بلوار کشاورز برن خیابون انقلاب و از اونجا هم ولیعصر و هفت تیر و دوباره بلوار کشاورز و انقلاب و نهایتا خستگی.
دیروز جمعه بچه های سبز رو میدیدم که یا دارن راه میرن و دنبال بقیه میگردن و یا یک گوشه نشستن تا بقیه هم بیان و تجمع کنن، حتی جرات نمیکردیم به هم علامت نشون بدیم، یه عده دیگه هم که اسب تروا سوار شده بودن و عکس خامنه ای و یا پوسترهای بسیجیها رو گرفته بودن دستشون، آقا با هویت خودت بیا، البته میدونم ترس داره اما خودت باش. تعدادی هم که بدون شک توی خونه خوابیده بودن و میدان رو به جوانترها دادن:) آقا یا خانمی که نیومدی و گفتی روز قدس رو بیخیال، مردم به خاطر باهم بودن به خیابون اومدن و حالا شما تنهاشون میزارید؟ مطمئنا دیروز هم دستگیری دادیم، (خودم یک نفر رو دیدم که گرفتنش میدان هفت تیر، نمیدونم ولش کردن یا نه) آیا خودتو میبخشی؟ کسی که روی حضور تو حساب کرده و اینجوری قالش میزاری؟
دوستان بالاترینی و دنباله ای داخل ایران هم لطفا از این به بعد به لینکهایی که مربوط به تجمعات و اعتراضات هست رای ندن مگر اینکه میدونن خودشون هم توی اعتراضات حضور پیدا میکنند و نه اینکه با اینترنت و کامپیوتر کار کنند، مردم به حمایت الکی شما احتیاجی ندارن که رای مثبت بدید و یا نظر بدید من حتما میام اما بشینید پای اینترنت و ببینید کی رکورد افراد آنلاین در بالاترین شکسته میشه.حداقل اینجوری مردم تکلیف خودشون رو بهتر میدونن
ما فقط ملت حرفیم

Friday, September 3, 2010

فراخوان براي حمايت از كروبي

يادتان هست؟ شعار: كروبي دستگير بشه،ايران قيامت ميشه. مرد عمل باشيم نه ملت حرف.
اگر با اعتراض خياباني و تلاش براي شكستن محاصره خانگي كروبي در روز شنبه 13 شهريور ساعت 16:30موافق هستيد به اين پيشنهاد راي مثبت دهيد، اگر اين پيشنهاد بيشتر از 200 راي آورد يعني فراخوان براي حمايت از كسي كه يكسال حامي ما بوده قابل تبليغ هست.
در صورتيكه اين لينك 200 راي آورد وظيفه تمام كساني كه به اين لينك راي مثبت داده اند هست كه زمان و مكان را در بالاترين و هر سايت ديگري اعلام كنند، ضمنا وظيفه تمام مردم سبز است كه در بيرون از فضاي وب به سرعت فراخوان حمايت از كروبي را به هر شكل ممكن از جمله اعلام در زمان فريادهاي الله اكبر امشب و... اعلام كنند.
دليل گفتن 200 راي اين است كه لينكي كه براي تبليغ يك روزه و در زمان كوتاه اعلام ميشود بايد بيش از حد نرمال راي بياورد تا عملي شود، البته به نظر من.
نقد و انتقاد از عملكرد جنبش در روز قدس باشه واسه يه وقت ديگه، فعلا كروبي رو دريابيم.

Tuesday, August 31, 2010

در حمایت از مهدی کروبی امشب ساعت 22 الله اکبر را فریاد میزنیم

امشب 9 شهریور در حمایت از مهدی کروبی که توسط لباس شخصی ها در حصر خانگی قرار گرفته الله اکبر را فریاد میزنیم
وعده ما ساعت 22 روی پشت بام خانه مان.

Saturday, August 28, 2010

لطفا از تهران خارج نشوید

از دوستان سبز ساکن در تهران خواهش می کنم در این هفته تهران را به مقصد شمال کشور و یا هر جای دیگر ترک نکنند،چهارشنبه به مناسبت شهادت امام اول شیعیان تعطیل است و با توجه به اتفاق 22 بهمن 88 این امکان وجود دارد که پنجشنبه هم توسط دولت تعطیل ورز و تقلبگزار تعطیل شود. لطفا اینبار تفریح را به مقاومت ترجیح ندهید.

Thursday, August 26, 2010

دیدگاه دکتر علی شریعتی درباره زن


...زن عشق مي كارد و كينه درو مي كن
...ديه اش نصف ديه توست و مجازات زنايش با تو برابر
...مي تواند تنها يك همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستي
براي ازدواجش، در هر سني،اجازه ولی لازم است و تو هر زماني بخواهي به لطف قانونگذار ميتواني ازدواج كني
...در محبسي به نام بكارت زنداني است و تو
...او كتك مي خورد و تو محاكمه نمي شوي
...او مي زايد و تو براي فرزندش نام انتخاب مي كني
...او درد مي كشد و تو نگراني كه كودك دختر نباشد
...او بي خوابي مي كشد و تو خواب حوريان بهشتي را مي بيني
. ...او مادر مي شود و همه جا مي پرسند نام پدر

Wednesday, August 25, 2010

افتخاری داره میاد، ایرانیهای فرانسه هنر نمایی کنند

حالا که علیرضا افتخاری تصمیم گرفته تا بخاطر فشارها به فرانسه مهاجرت کنه، دوستان سبز ما که در فرانسه هستند باید به این دیکتاتور پرست نشان بدهند که فرانسه جای آدمهایی مثل افتخاری و کامران نجف زاده نیست. ایرانیهای فرانسه، هر جا این مزدور رو دیدید با شعارهاتون از خجالتش در بیاید، فرودگاههای پاریس رو با پلاکاردهاتون مزین کنید، نمیدونم هر کاری که خودتون میدونید بهتره، انجام بدید. فقط نذارید که این آدم توی سرزمین زیبایی مثل فرانسه راحت باشه.

Tuesday, August 17, 2010

المیرا واضحان به اعدام محکوم شد / مردم چرا نشستین؟

المیرا واضحان یکی دیگه از معترضان در انتظار اعدام هست. نمیدونم المیرا کی هست و چند سالشه و بچه کجا هست، فقط میدونم که اون هم مثل ما معترض بوده و توی اعتراضها همراه ما، اون بی گناه داره اعدام میشه، ما باید کاری کنیم، حداقل یه اعتراض خیابونی، به خدا جون یه آدم در خطره!!!
مردم چرا نشستین؟؟؟

Thursday, July 29, 2010

Free political prisoner

The appeal court confirmed Jafar Kazemi execution and his request to for an appeal is refused by Branch 31 of the Supreme Court.
Ms. Ghanavy lawyer said in an interview witha human rights website that the client has been a long time in prison, solitary confinement,
.
Jafar Kazemi, a 46-year-old textbooks works in a publishing agency as a lithographer in Amir Kabir University.
he was arrested on September 27 at Hafte-Tir Square and transferred to solitary confinement in Section 209 and transfered to section 350 of Evin Prison after 74 days.
Jafar Kazemi have also been imprisoned since 1981 until late 1990.
Rudabe Akbari, Jafar Kazemi's wife, in a letter to UN secretary-general, asked to stop the death of her husband has asked to help.
his lawyer, Ms. Ghanavy said : "Unfortunately, neither the lower court's nor the supreme court paid attention to our defense."
Lawyers said Jafar Kazemi's death is not inevitable from the legal point of view and the court ruling may be enforced at any moment

Monday, July 26, 2010

آغای خامنه ای بترس

امروز میرحسین از "رفیق دوست" سخن گفت، فردا شاید از "نقدی" شاید از "محصولی" شاید هم از "احمدی نژاد" ، آغای خامنه ای بترس، چون از تو هم سخن گفته خواهد شد، اما نه برای ستایش بلکه برای افشای هر جنایت و تجاوزی که از چشم ملت دور مانده

Thursday, July 15, 2010

دانلود دومین فیلم شهادت ندا

برای دوستانی که دومین فیلم پخش شده از ندا آقا سلطان را ندیدند.

4shared.comدانلود از سایت

دانلود

Saturday, June 19, 2010

ندا دختري براي آزادي

نداي آزاديخواهي ايران زماني به گوش جهانيان رسيد كه نداي سبز وطن، ترانه خونين شهادت را سرود. ندا آقا سلطان صداي فرياد آزاديخواهي زنان و دختراني است كه سالها در تبعيض و محدوديت دردمندانه زنده اند اما زندگي نكرده اند. ندا فرياد آزاديخواهي نسل سوخته است، نسلي كه رنگي از آزادي نديده، فرياد نسل محدود و صداي نسل جنگ زده.
ندا نماينده ملتي دردمند شد تا صداي اعتراضشان را به گوش جهان برساند، ندا خون خود را اهدا كرد براي آزادي ملتي اسير، براي من و براي تو.
گرامي باد ياد ندا كه با دلي پر خون و نگاهي پر از اعتراض به سوي آزادي پر گشود.

Wednesday, June 16, 2010

كدام سوي ميله ها

مرد زنداني مي خنديد

شايد به زنداني بودن خويش

و شايد به آزادي من

راستي زندان كدام سوي ميله هاست؟

Sunday, June 13, 2010

تولدت مبارك

يك سالگي جنبش سبز آزاديخواهي مبارك باد.
يك سال گذشت از شروع اعتراضات مردم ايران، از شروع مبارزه براي پس گرفتن راي و حقوق از دست رفته. 23 خرداد 88 روز يكي شدن و اتحاد دوباره مردم ايران بود، سالها بود كه مردم اين چنين دست در دست هم نداده بودند و با هم اين چنين عهد نبسته بودند كه هرگاه يكي از ما بر زمين افتاد ديگري همچون سرو سبز ايستادگي كند. جنبش سبز بر پايه مسالمت و مقاومت نهاده شد كه اين دو در روزهاي خونين هنگاميكه مردم خشم خود را فرو مي بردند و اما مقاومت مي كردند به وضوح مشخص بود. در برابر جنبش سبز كه مسالمت و مقاومت پايه هاي آن هستند حكومتي قرار گرفته كه پايه هاي آن بر تجاوز و جنايت ايجاد شده است، حكومتي كه از هيچگونه اقدام ضد انساني براي سركوب و خفه كردن صداي مردم دريغ نمي كند. هر چه از عمر جنبش گذشت بر همدلي و هم صدايي مردم افزوده شد و اين خاري شد به چشم جمهوري اسلامي. جنبش آزاديخواهي مردم ايران هرچه به پيش مي رود بر مشروعيتش افزوده مي شود و نامشروع بودن جمهوري اسلامي را به رخش مي كشد.
پس از گذشت يك سال هنوز مردم ايران بر مسالمت و مقاومت تاكيد دارند با وجود از دست دادن جوانهاي خويش و با وجود تمام تهديدها، و همچنان همانند روزهاي نخست به دفاع از حقوق خود تاكيد مي ورزند و بر اين باورند كه آزادي در زير چكمه هاي استبداد به دست مي آيد.
بيست و سوم خرداد، اولين سالگرد تولد جنبش سبز آزاديخواهي بر تمام آزاديخواهان مبارك باد.

حضور ما، كابوس حكومت

در ساگرد كودتاي ننگين جمهوري اسلامي نشان داديم كه دست از مبارزه نخواهيم كشيد حتي اگر تهديدمان كنند.
22 خرداد مسير ميدان امام حسين تا آزادي كابوس حكومت بود و براي رهايي از اين كابوس تمام نيروي خود را در اين مسير جمع كرد. چهره خسته ي ماموران و سركوبگراني كه از حدود ساعت 15 بصورت آماده باش بودند نشان از يك پيروزي براي مردم سبز داشت. بايد توجه داشت كه تعداد اندكي از نيروهاي سركوبگر آمادگي حضور چندين ساعته بصورت آماده باش را دارند اما نيروهاي عادي و بسيجيها كه اكثريت نيروي سركوبگر را تشكيل مي دهند از اين آمادگي برخوردار نيستند. مردم سبز هم كه ميتوان گفت به پياده روي هاي چند ساعته در اين يك سال عادت كرده اند، اين خود يك امتياز براي پيروزي جنبش است. شايد عده اي از دوستان فكر كنند كه چون درگيريهاي گسترده اي انجام نشد و مردم بيشتر به پياده روي مشغول بودند يك شكست براي جنبش خواهد بود، در صورتي كه پيروزي جنبش در همين به خيابان آوردن نيروهاي حكومتي است چرا كه اين خود هزينه اي براي حكومت دارد، منظورم از هزينه تنها ديد اقتصادي نيست بلكه وجود اين همه نيرو در خيابان، وجهه ي بين المللي حكومت را بيش از پيش خدشه دار مي كند.
اما براي اينكه در اعتراضات، مردم بتوانند در دسته هاي بزرگتر حركت كنند و حركتشان همراه با شعار باشد به نظر من بايد براي مراسم هاي بعدي يكي از اين دو كار را انجام داد:
يكي اينكه اعلام كنيم كه اعتراض را از محله هاي خود شروع خواهيم كرد و به سمت مسير اصلي يعني همان امام حسين تا آزادي ميرويم، اين كار تمركز حضور نيروهاي سركوبگر را در يك نقطه را از بين ميبرد و ديگري اينكه تنها يك نقطه از شهر را براي اعتراض اعلام كنيم، در اين صورت مردم از مسيرهاي مختلف كه به مقصد ختم مي شوند حركت مي كنند و ناخودآگاه تجمعات گسترده اي شكل مي گيرد. براي مثال در مراسم سالگرد 18 تير كه سال گذشته برگزار شد، قرار بر اين شد كه همه به سمت دانشگاه تهران حركت كنند، اين امر باعث شد تا دامنه اعتراضات گسترده تر شود و حتي به ميدان جمهوري و دورتر از آن هم برسد.
"در هر صورت اعلام آمادگي جنبش براي شروع دوباره يك اعتراض و حضور مردم در خيابان يك پيروزي براي جنبش مي باشد. راه هاي حضور متفاوتند."

Saturday, June 12, 2010

صحبت خودموني

امروز صبح از ميدان آزادي تا ميدان فردوسي خبري از نيروهاي سركوبگر و حتي نيروهاي عادي پليس به جز راهنمايي و رانندگي نبود، حتما در حال استراحت هستند تا بعد از ظهر با تمام قوا به سركوب و خونخواري بپردازند. امروز ميتونه خيلي خونين تر از 30 خرداد و 6 دي (عاشورا) 88 باشه، نميدونم امروز قراره چه اتفاقي بيفته اما خوشحالم كه با تمام تهديدها و مانورهاي حكومت لحظه اي فكر نرفتن به مراسم امروز در ذهنم خطور نكرد.
كي ميدونه!شايد امروز كشته شدم شايد زخمي و شايد هم دستگير. مهم ترسي است كه ما با حضورمون به حكومت القا ميكنيم، آري چنين خوش است.
راستي اگر يه روزي من رو گرفتن و از صدا و سيماي ضد ملي ديديد كه من بر عليه جنبش حرف زدم بدونيد كه زير شكنجه و فشار روحي و رواني طاقت نياوردم و من رو مجبور به صحبت عليه جنبش كردن. اميدوارم كه امروز مردم بيان و دعا مي كنم كه نه دستگيري بديم و نه خوني از دماق كسي بريزه.
منتظر حضور سبزتون هستم.
واسه من هم دعا كنيد.

بيست و سوم خرداد

جنبش سبز زماني متولد شد كه مردم براي گرفتن حق و راي خودشان به خيابانها آمدند، 23 خرداد 1388 روز تولد جنبش و روز خيزش مردم سبز ايران بود. امروز 22 خرداد سالگرد يك كودتاي انتخاباتي است كه توسط رژيم منحوس جمهوري اسلامي شكل گرفت، لطفا امروز را روز بوجود آمدن و تولد جنبش نناميد.

Friday, June 11, 2010

مردم آماده ايستادگي در برابر حكومت

امشب مردم تهران به رسم يكساله خود با فرياد الله اكبر و مرگ بر ديكتاتور آمادگي خود را براي حضوري سبز در يك راهپيمايي اعتراضي اعلام كردند. به نقل از چندجوان تهراني محله هاي شهرآرا،تهران ويلا،ونك، سعادت آباد، شهرك غرب و برخي مناطق ديگر با شعارهاي مردم همراه بود.
فريادهاي الله اكبر و مرگ بر ديكتاتور مردم تهران،خود مي تواند صدور مجوزي براي راهپيمايي فردا باشد كه پيشتر توسط وزارت كشور منتفي شده بود.

Thursday, June 10, 2010

قطعنامه 1929

بعد از ظهر چهارشنبه 9 ژوئن، 15 عضو دائم و غير دائم شوراي امنيت سازمان ملل متحد نظر خود را در مورد دور چهارم تحريم ها عليه جمهوري اسلامي ايران به راي گذاشته و در نهايت با اكثريت آرا به به تصويب رساندند. در اين قطعنامه كه به گفته هيلاري كلينتون سخت ترين تحريم ها عليه ايران به اجرا گذاشته شده است، منع انتقال هشت نوع سلاح سنگين از جمله تانك و هواپيماي جنگي به ايران و همچنين منع فعاليتهاي ايران در خصوص توليد موشكهاي بالستيك با توانايي حمل كلاهك هسته اي به چشم مي خورد.
همچنين اين قطعنامه به دولتها اجازه مي دهد تا كشتي هاي ايراني را در آبهاي آزاد متوقف،بازرسي و يا محموله هاي آنها را منهدم كنند.
در راي گيري امروز شوراي امنيت كشورهاي تركيه و برزيل راي منفي، لبنان ممتنع و نهايتا دوازده كشور ديگر به قطعنامه 1929 راي مثبت دادند.
گفتني است كه "مهمان پرست" سخنگوي وزير امور خارجه جمهوري اسلامي، تصويب قطعنامه عليه تهران را رويكردي غلط و در جهت پيچيده تر شدن حل مسائل مربوطه دانست.

Wednesday, June 9, 2010

بي قراري حكومت

بي قراري قبل از زلزله

حاكميت را چه شده است كه اين چنين نگران است از حضور مردم؟ حكومتي كه آمادگي اسكورت كشتي هاي اعزامي به غزه را دارد چه واهمه اي از حضور مردم خود دارد؟ حكومتي كه آماده مقابله با اسرائيل و آمريكا و هر تهديد جهاني است چرا از تجمع يك عده خس و خاشاك چنين مضطرب شده؟
چرا جمهوري اسلامي كه مدعي مديريت جهاني است، براي اداره يك تجمع، از هم اكنون خود را باخته و با اجراي مانور وحشت سعي در كنترل اوضاع دارد؟ گويي مانورهاي نيروهاي امنيتي و بسيج و لباس شخصيها از امروز نوزده خرداد بي قراري و نگراني قبل از زلزله اي عظيم است كه حكومت از آن واهمه دارد.
آري حضور مردم سبز ايران زلزله اي است كه لرزه بر اندام اين حكومت خونخوار مي اندازد.

Monday, June 7, 2010

بيست و دوم خرداد

در سالگرد كودتاي ننگين جمهوري اسلامي، ما مردم سبز ايران با حضور خود به حكومت نشان خواهيم داد كه نه از تهديدها و تجاوزها و جنايات مي ترسيم و نه تقلب بزرگ حكومت را فراموش خواهيم كرد.
22 خرداد آزادي را فرياد خواهيم زد و از ياد نخواهيم برد نداها و سهرابها ستاره هاي آسمان آزادي را. از ياد نخواهيم برد عزيزان در اسارت را.
حكومتي كه تنها راه براي مقابله با مخالفان را تهديد و سركوب مي داند، حكومتي كه در سالگرد درگذشت بنيانگذار خود اين چنين نا هماهنگ و بدون تفكر عمل مي كند بي شك حكومتي مضطرب و شكست خورده است.
در طول يك سال مبارزه آنچنان مشروعيتي به دست آورده ايم كه جمهوري اسلامي در سي و يك سال حكومت خود به دست نياورده. براي زنده نگه داشتن جنبش سبز با هم بودن لازم است، نگذاريم كه نتيجه اين همه تلاش و تحمل سختي ها در روزي به اين مهمي از بين برود.
وعده ما انسان و آبادي ، تاريخ و آينده ميدان آزادي.

Friday, February 26, 2010

ریگی به توان آقایان در حکومت ..ریگی های خودی!!

ریگی ۲۰ و چند نفر را گروگان گرفت و کشت و بعد اعلام کرد این کار را کرده است ریگیهای حکومت بیش از ۱۰۰۰نفر را گروگان

گرفتند گفتند نگرفته اند ۸۰نفر تا به حال کشته شده اند میگویند نکشته اند
..
ریگی ترور کرد و بمب گذاشت و به گردن گرفت ریگیهای حکومت; سید علی‌ موسوی و دکتر علی‌ محمدی را ترور کرداند و بمب

گذاشتند و انداختند گردن آمریکا و انگلیس.. ریگی یک بچه ۲۰ و چند ساله است که به گفته خودش از نداری و فقر و تبعیض در کشور

اینکاره شده. ریگیهای حکومتی با سواد هر کدام ۷۰ و اندی سال سن و غرق در پول اینکاره هستند.. ریگی به پشتوانه چندتا بلوچ

دردمند مثل خودش قاتل شده آقایان ریگیهای حکومت به پشتوانه اسلام قصی و القلب هستند... ریگی هیچ نداشته بیرحم شده و

ریگیهای خودی همه چیز ما دستشان است قاتل شده اند... خلاصه اینکه ریگی باید به اشد مجازات برسد و آقایان خودی ؟؟؟؟
!!!!!!

امان از دست ریگی (تو کفش) ها

منبع: وبلاگ بغض سی ساله

Thursday, February 18, 2010

آقای خامنه ای بس است دیگر، این همه جنایت بس است

آقای خامنه ای بس است دیگر، این همه جنایت بس است،

به رای مردم بی توجهی کردی، سهراب را به جرم حق طلبی از ما گرفتی، ندا را به جرم آزادی خواهی کشتی،

دادگاههای نمایشی و غیر قانونی به راه انداختی، در تاریخ بیست سال رهبریت فقر و فحشا و جنایت کم بود که تجاوز هم

به آن اضافه کردی، هرگاه که اعتراض کردیم ما را فتنه و عامل بیگانه و محارب و ... خواندی، به مادران عزادار هم

رحم نکردی، قلم را در دستان روزنامه نگاران خرد کردی، دهان مخالفانت را دوختی، هموطنانمان را به دلیل اینکه

عضو گروه یا انجمنی بودند به اعدام محکوم کردی

آقای خامنه ای بس است دیگر، این همه جنایت بس است،

پرونده ی سیاه خود را از این سیاه تر و کوله بار جنایاتت را از این سنگین تر نکن

بالاخره که روزی دست ما به تو خواهد رسید


Tuesday, February 16, 2010

حکومت مذهبی از دید دکتر علی شریعتی

حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجال سیاسی ، رجال مذهبی (روحانی) مقامات سیاسی

و دولتی را اشغال می کنند و به عبارت دیگر حکومت مذهبی یعنی حکومت روحانیون بر ملت. آثار

طبیعی چنین حکومتی یکی استبداد است ، زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در

زمین می داند و در چنین صورتی مردم حق اظهار نظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند . یک زعیم

روحانی خود را بخودی خود زعیم میداند ، به اعتبار اینکه روحانی است و عالم دین ، نه به اعتبار

رأی و نظر و تصویب جمهور مردم ؛ بنابراین یک حاکم غیر مسئول است و این مادر استبداد و

دیکتاتوری فردی است و چون خود را سایه و نماینده خدا می داند ، بر جان و مال و ناموس همه

مسلط است و در هیچ گونه ستم و تجاوزی تردید به خود راه نمی دهد بلکه رضای خدا را در آن می

پندارد . گذشته از آن ، برای مخالف ، برای پیروان مذاهب دیگر ، حتی حق حیات نیز قائل نیست .

آنها را مغضوب خدا ، گمراه ، نجس و دشمن راه دین و حق می شمارد و هرگونه ظلمی را نسبت به

آنان عدل الهی تلقی می کنند

منبع: کتاب مذهب علیه مذهب، نوشته دکتر شریعتی

Monday, February 15, 2010

عروسک پشت پرده

تعطيلات تابستان شروع شده بود. در دالان ليسه پسرانه لوهاور شاگردان شبانه روزي چمدان بدست، سوت زنان و شادي كنان از مدرسه خارج مي شدند . فقط مهرداد كلاه ش را بدست گرفته و مانند تاجري كه كشتيش غرق شده باشد بحالت غمزده بالاي سر چمدانش ايستاده بود . ناظم مدرسه با سر كچل ، شكم پيش آمده به او نزديك شد و گفت:

- شما هم مي رويد ؟

مهرداد گوشهايش سرخ شد و سرش را پائين انداخت ، ناظم دوباره گفت:

- ما خيلي متأسفيم كه سال ديگر شما در مدرسة ما نيستيد . حقيقتًا از حيث اخلاق و رفتار شما سرمشق شاگردان ما بوديد ، ولي از من بشما نصيحت ، كمتر خجالت بكشيد ، كمي جرئت داشته باشيد ، براي جواني مثل شما عيب است . در زندگي بايد جرئت داشت !

مهرداد بجاي جواب گفت :

- منهم متأسفم كه مدرسة شما را ترك ميكنم !

ناظم خنديد ، زد روي شانه اش ، خدا نگهداري كرد ، دست او را فشار داد و دور شد . دربان مدرسه چمدان گذاشت . مهرداد را برداشت مهرداد و تا آخر خيابان آناتول فرانس آنرا همراهش برد و در تاکسی گذاشت مهرداد هم به او انعام داد و از هم خداحافظی کردند.

نه ماه بود كه مهرداد در مدرسه لوهاور مشغول تكميل زبان فرانسه بود . روزيكه در پاريس از رفقايش جدا شد مثل گوسفندي كه بزحمت از ميان گله جدا بكنند ، مطيع و پخته بطرف لوهاور روانه گرديد . طرز رفتار و اخلاق او در مدرسه طرف تمجيد ناظم و مدير مدرسه شد . فرمانبردار ، افتاده و ساكت ، در كار و درس دقيق و موافق نظامنامة مدرسه رفتار ميكرد . ولي پيوسته غمگين و افسرده بود . بجز اداي تكاليف و حفظ كردن دروس و جان كندن چيز ديگري را نميدانست . بنظر ميآمد كه او بدنيا آمده بود براي درس حاضر كردن ، و فكرش از محيط

درس و كتاب هاي مدرسه تجاوزنمی كرد . قيافة او معمولي، رنگ زرد، قد بلند، لاغر، چشمهاي گرد بي حالت ، مژه هاي سياه، بيني كوتاه و ريش كوسه داشت كه سه روز يكمرتبه ميتراشيد . زندگي منظم و چاپي مدرسه ،خوراك چاپي ، دروس چاپي ، خواب چاپي و بيدار شده چاپي روح او را چاپي بار آورده بود . فقط گاهي مهرداد ميان ديوارهاي بلند و دودزده مدرسه و شاگرداني كه افكارش با آنها جور نميآمد ، زباني كه درست نمي فهيمد ، اخلاق و عاداتي كه به آن آشنائي نداشت ، خوراكهاي جور ديگر ، حس تنهائي و محرومي مينمود، مثل احساسي كه يك نفر زنداني بكند . روزهاي يكشنبه هم كه چند ساعت اجازه مي گرفت و بگردش ميرفت ، چون از تآتر و سينما خوششنمی آمد، در باغ عمومي جلو بلديه ساعتهاي دراز روي نيمكت مي نشست ، دخترها و مردم را كه در آمد و شد بودند


ادامه داستان در فایل pdf

دانلود: حجم 117 کیلوبایت