یک آتئیست (خدا ناباور)هستم، به اعتقاد من، خدا ساخته ی ذهن بشر است، تنها بخاطر اینکه انسان به یک تکیه گاه روحی احتیاج دارد. بهشت و جهنم واقعی در این دنیاست، و دنیایی جز این وجود ندارد، با مردن جسم روح هم می میرد. به حقوق برابر میان زن و مرد معتقدم
Unity for fight with oppression >
Unity for a Better Life
Thursday, December 30, 2010
محرمانه * بخشی از فهرست مطالب بولتن خبری جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی
بخشی از فهرست این "دو هفته نامه" را مشاهده می کنید که انسان را به خنده وا میدارد. متاسفانه این "دو هفته نامه" زمان زیادی در اختیارم نبود تا بتوانم از مطالب آن اسکن بگیرم. بخوانید و بخندید
Monday, December 27, 2010
چهره آن بسیجی قاتل هنوز در ذهنم هست / گرامی باد یاد شهدای 6 دی 88 --عاشورا
جنبش سبز زنده است و برای بقای خود نیاز به اطلاع رسانی و آگاه کردن اقشار مختلف جامعه دارد، آگاهی از جنایات رژیم، آگاهی از خطری اقتصادی که آینده خانواده های ایرانی را تهدید میکند، آگاهی از خطر ایران اتمی در واقع آگاهی از خطر جمهوری اسلامی اتمی. دست در دست هم دهیم به مهر * میهن خویش را کنیم آباد
بار دیگر گرامی میدارم یاد شهدای 6 دی 88، راهشان سبز و مستدام
Sunday, December 26, 2010
فقط چند ساعت تا اعدام حبیب لطیفی
Monday, December 20, 2010
دانش سیاسی مبارزاتی بارزترین پارامتر در مبارزه با حکومت
دسته اول بخش فعال جامعه در زمینه های سیاسی - مبارزاتی
دسته دوم بخش غیر فعال ولی پیرو
دسته سوم بخش بی اثر - از لحاظ سیاسی-
و
دسته چهارم دلبستگان به حکومت
لازم به ذکر است در این دسته بندی آن بخش از سه گروه اول که دلبستگی به حکومت دارند، به طور یکجا در گروه چهارم خلاصه شده اند و موضوع این بحث نیستند.
مهمترین گروهی که نقش اساسی در پیشبرد اهداف این جنبش را دارند بخش فعال جامعه و یا همان دسته اول می باشند که مطلب حاظر به آن پرداخته است. به عبارتی میزان تاثیر گذاری هر تحرکی در این گروه است که نقش بسیار تعیین کننده ای را در همراه ساختن دسته دوم دارد و در صورت عملکردی ممتاز حتی بخشی از دسته سوم را نیز می تواند با خود همراه سازد.
آنچه در خرداد 88 شاهد آن بودیم و سرآغاز شکل گیری این جنبش قوی و مردمی شد؛ تجمع نارضایتی ها و خواستهای هر سه بخش اول و تشکیل یک نیروی محرکه عظیم برای ایجاد یک اراده عمومی جهت تغییر بود. و جنبش متولد شد.
در ادامه وحشی گری هایی که این حکومت مذبوحانه سعی کرد دور از چشم دنیا اعمال کند و به خیال خود در بیرون نشان دهد که در اوج قدرت است و بی سر و صدا در داخل همه را سر جای خود بنشاند چند دستاورد داشت. آن بخش از دستاوردهایی که به ضرر خودش تمام شد و مهمترین پیروزی های این جنبش هم محسوب می شود خود بحث مفصلی می طلبد و در این گفتار مجال آن نیست. ولی بخش دیگری که مربوط به بحث حاظر می شود دستگیری و به شهادت رساندن بخشی از دسته اول یعنی فعالین جامعه- تا جایی که در توان داشت- و متعاقب آن ایجاد یک حباب بسیار ضعیف بین دسته اول و دو دسته دیگر بود که باعث می شد در شرایطی بسیار شکننده و موقتی دسته های دوم و سوم جامعه دچار انفعال شوند. آنچنان که نتیجه آن را در فراخوان های اخیر شاهد بودیم. البته خود حکومت و عناصر خود فروخته آن بهتر از هر کسی می دانند که این حباب تا چه اندازه شکننده و موقتی است و آرایش امنیتی - نظامی حاکم بر جامه در مناسبت ها گواه این ادعا است.
دسته اول هم که فعالین جامعه هستند و ستون فغرات این جنبش را تشکیل میدهند به چند دلیل دچار ناهماهنگی و گسستگی شدند و همین امر باعث کم رنگ تر شدن تحرکات جنبش شده است.
فعالین چه کسانی هستند؟
هرکدام از ما که برای این جنبش دل می سوزانیم و به هر نحوی در آن مشارکت داریم حتی از پشت اینترنت یا نوشتن بر روی اسکناس یا صحبتی کوتاه در تاکسی و ... در این دسته قرار میگیریم. فعالین رسمی تر هم که دیگر نیاز به معرفی ندارند از روزنامه نگاران تا عزیزانی که در زندانها هستند و ...
متاسفانه به دلیل خودکامگی حکومت، فعالین نتوانسته اند دسته بندی شوند و تشکیل احزاب آزاد را بدهند. احزاب هم مثل سایر معانی در این حکومت یک پز سیاسی بوده و با تشکیل نمادین آن ادعای دمکراسی می کنند.
دلایل ناهماهنگی گروه اول نیز بحث مفصلی می طلبد ولی آنچه از همه برجسته تر است بی اطلاعی اعضا از عملکرد یکدیگر و عدم وجود اطلاعات کافی در زمینه های سیاسی و مبارزاتی فعالین می باشد. که نکته اصلی و رمز پیروزی ما در همین موضوع نهفته است.
بارزترین پارامتری که می تواند هر جنبشی را به پیروزی برساند و یا آن را با شکست مواجه کند میزان دانش سیاسی – مبارزاتی فعالین در هر سطحی و نحوه انتقال آگاهی های لازم به جامعه می باشد. چرا که اگر همه بدانند چگونه می توانند به آنچه می خواهند برسند آن وقت است که برای رسیدن به آن تلاش می کنند. و این وظیفه ماست که با افزودن دانش خود در زمینه های مبارزاتی و سیاسی که با تحقیق و مطالعه در تاریخ مبارزات موفق و ناموفق دیگر جوامع، مقالات علمی و ... محقق می شود و با تبادل افکار و بحث های اصولی، راه کار های عملی را در جهت رسیدن به پیروزی بدست آورده و آن را در بدنه جامعه منتشر نماییم.
پس قدم اول افزودن بر دانش و آگاهی خود و انتقال آن به دیگران است و در مرحله بعدی برنامه ریزی های اصولی و پیشنهاد مکانیسم های عملی و سایر مبانی استراتژیکی می باشد که پس از کسب دانش لازم بین فعالین به مشورت گذاشته می شود، البته لزوم تشکیل اطاق های فکر، خارج از فضای اینترنت و تشکیل شبکه های اجتماعی حقیقی برای این مرحله حیاتی است، آنچنان که پیشتر هم بزرگان این جنبش به آن اشاره داشتند. زیرا هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد که مسائل استراتژیک را در معرض دید عناصر حکومت و در داخل اینترنت قرار بدهیم. در ادامه و پس از تایید راه کارهایی مناسب، آنها را به شیوه های عملی به اطلاع بدنه جامعه رسانده و به نوعی جنبش را اینچنین سازماندهی می نماییم تا قدم های بعدی را سنجیده تر و اثر بخش تر بردارد.
ما پیروزیم
----------------
منبع: یک دوست سبز
كاش میشد تاريخ را نگه میداشتم
ايرانم بزرگ
سربلند، آزاد
در كوچه راه های باغش
نغمه، نغمه بلبلان
آهنگ عشق می ساختند
جويبارانش زلال
سرچشمه هایش از عشق
ايرانم می خنديد
از سر آزادی،
روزگارش خوش بود
كاش میشد تاريخ را نگه میداشتم
ايرانم را چه میشود
بلبلانش خاموش
جويبارانش سرخ
شرمسار از خون يارانم
پيكر پاكش را تركه تركه، خونالود
زير پای دژخيمان
در پس نگاهش اما
نور با تو بودن بود
این تمام آرزویش بود
كاش میشد تاريخ را نگه میداشتم
تقدیم به تمام همرزمانم، تقدیم به تو
-----------
منبع: یک دوست سبز
Thursday, December 16, 2010
یاران سبز باید جامعه را آگاه کنند
سرها در گریبان است کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را، دیگه جواب استمدادت رو نمیدن
مردم دیگه با هم نیستن، انگار یادشون رفته که جوانهایی کشته شدن و عزیزانی هم به خاطر با هم بودن توی زندانها دارن شکنجه میشن
چرا مردم ذلت رو به مقاومت ترجیح میدن؟ امروز یاد جمله زیبای دکتر شریعتی افتادم که گفت: در عجبم از مردمی که خود در زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند و بر حسین که آزادانه زیست می گریند. این جمله برای مردم ایران امروز خیلی مناسب هست. یک روزی مردم احساسی ایران به خیابونها اومدن و اعتراض کردن به حکومت، که چرا رای ما رو دزدیدید، چرا آزادی رو از ما گرفتید، چرا زندگی رو بر ما سخت کردید، بعد از مدتی به خونه هاشون برگشتن و عده ای که امیدوارانه به این جنبش مردمی دلبسته بودند رو تنها گذاشتن. یار واقعی جنبش مجید توکلی هست، مهدیه گلرو، محمد نوریزاد و خیلی های دیگه که الان توی دهلیزهای مرگ جمهوری اسلامی هستند و با مرگ و زجر دارن دست و پنجه نرم می کنند و همچنان به اعتقادات خودشون ایمان دارن. یاران واقعی جنبش سبز کسانی هستند که امروز 25 آذر 89 (عاشورا) برای با هم بودن به خیابان آمدند تا فریاد آزادیخواهی سر بدهند اما جز سکوت چیزی نشنیدند. اکنون وظیفه یاران واقعی جنبش سبز این است که مردم را آگاه کنند از زندگی در زیر سایه حکومتی که ارزشهای انسانی برایش هیچ اهمیتی ندارد، یاران سبز باید جامعه را آگاه کنند از عواقب سازش با حکومتی که قصد مسلط شدن بر جان و مال و ناموسشان دارد
بیچاره نیروهای حکومت جور ما رو کشیدن! هر چقدر ما کم بودیم اونا اما زیاد بودن
از میدان امام حسین تا آزادی مردم نبودن اما حکومتیها بودن، نیروهای حکومت نشون دادن که بیشتر از ما که ادعای سبز بودن داریم به جنبش سبز وفادار هستن، هر وقت که فراخوانی برای حضور سبز مردم صادر شد نیروهای حکومت زودتر از مردم خودشون رو به میعادگاه سبزها رسوندن
Wednesday, December 15, 2010
به امید حماسه ی 25 آذر
فقط یادتون باشه که امیرها، سهرابها، نداها و ترانه ها و... برای آزادی و با هم بودن خون خود را دادند
به امید حماسه ی 25 آذر
Wednesday, December 8, 2010
اعتراضات دانشجویان و اساتید دانشگاه علوم پزشکی ایران به کجا انجامید؟
شما چه فکر می کنید؟
Sunday, November 21, 2010
فراخوان فعالان دانشجویی در آستانه فرارسیدن 16 آذر روز دانشجو
Tuesday, November 16, 2010
مهندس قدیما یه بیانیه میدادی، اونم تعطیل شد؟
با اینکه مهندس موسوی و آقای کروبی جنبش رو پیش بردند و در روزهای سخت با مردم بودند و مطمئنا از این به بعد هم با مردم خواهند ماند، اما به نظر من جنبش سبز ایران برای ادامه مسیر به یک رهبر مقتدرتر احتیاج دارد تا بتواند برای ادامه مبارزه، انرژی لازم را به مردم منتقل کند و خود نیز در برابر حکومت ولایت فقیه آشکارا به ایستد نه اینکه از پایبندی خود به اصل نظام جمهوری اسلامی و رهبر فقید آن سخن به میان آورد. روز به روز، به اوج دوره حساس بحران اقتصادی نزدیک می شویم و اگر در این دوره، مدیریت یک مدیر مقتدر پشتیبان مبارزات مردمی نباشد بدون شک مبارزات شکست خواهند خورد.
پی نوشت
------------------
اعتقاد آقایان موسوی و کروبی به نظام جمهوری اسلامی و شخص آقای خمینی برای ما محترم است، اما جنبش مردمی که خواهان تغییر حکومت هستند نیاز به رهبری با اندیشه ی تغییر حکومت دارد
Monday, November 15, 2010
آیا اسلام دین کاملی است؟
نوشته های فوق تنها نقدی بر اسلام است و به هیچ وجه قصد اینجانب توهین به اسلام و مسلمانان نیست.
Sunday, November 7, 2010
در پاسخ به گستاخی حسن نصرالله
ما فرزندان کورش هستیم، خون کوروش توی رگهامون جاریه، اگر از تمدن ما میخوای بدونی باید از کوروش و رستم و داریوش و آرش و... یاد کنی.
بترس از اون روزی که دست ما ملت ایران به تو برسه
همین
Wednesday, November 3, 2010
کم کردن تعداد داشنجویان در پایتخت تنها برای کند کردن سرعت آگاه سازی مردم می باشد
کم کردن تعداد داشنجویان در پایتخت ( که یکی از ستونهای اصلی اعتراضات مردمی هستند ) تنها برای کند کردن سرعت آگاه سازی مردم می باشد، دانشگاه علوم پزشکی ایران اولین هدف حکومت در این راستا می باشد، اما آیا هدف اصلی تنها دانشجویان پزشکی می باشند؟
با توجه به سخنان آقای خامنه ای درباره علوم انسانی ( اینجا ) و صحبتهای مدیر کل دفتر گسترش آموزش عالی درباره تغییر مطالب دوازده رشته علوم انسانی ( اینجا ) به نظر می رسد که پس از منحل کردن دانشگاه علوم پزشکی ایران، تعدادی از دانشکده های علوم انسانی دانشگاه های مستقر در تهران دچار این مشکل شوند و دانشکده های باقی مانده هم به صورت گزینشی به کار خود ادامه دهند
Sunday, October 31, 2010
پیشنهاد پیوستن به اعتراض دانشجویان و اساتید دانشگاه علوم پزشکی ایران
مثلا چهارشنبه 12 آبان
دانشگاه پزشکی ایران به حوزه علمیه تبدیل می شود
**این مطلب طنزی بیش نیست** اما در حکومت اسلامی میتواند به واقعیت تبدیل شود
Sunday, October 17, 2010
یک پیشنهاد سبز به تمام دوستان سبز
در حمایت از حرکت زیبای شیخ مهدی کروبی و نشان دادن شعور اجتماعی جنبش سبز ایران، ما هم به رئیس جمهور و مردم شیلی تبریک بگوییم
من این پیام رو در صفحه فیس بوک دولت شیلی که مربوط به نجات پیدا کردن معدنچیان بود قرار دادم:
Congratulations for the miners could survive
+ Iran Green movement member +
Sunday, September 12, 2010
شیوا جان آزادیت رو تبریک میگم
درود به شیوا نظر آهاری
Thursday, September 9, 2010
سگان ولایت باز هم جلوی خانه کروبی ایجاد رعب و وحشت میکنند
درود بر کروبی
کدام خطر ناکتر است سوزاندن ریشه های قران یا سوزاندن کاغذهای قران یا سوزاندن زندگی انسان ؟
منبع: فیس بوک "علی دوست آزادی"
Sunday, September 5, 2010
خامنه ای دستور حذف دروس و رشته فیزیک را صادر کرد
پی نوشت : از آنجایی که خداباوران، خدا را بخشنده، مهربان و پاک معرفی میکنند، هیچ کدام از این صفات را در خامنه ای ندیدم و به همین دلیل او را آیت حیوان نامیدم.
**این مطلب طنزی بیش نیست
Saturday, September 4, 2010
روز قدس باز هم نشون دادیم که ملت حرفیم
دیروز جمعه بچه های سبز رو میدیدم که یا دارن راه میرن و دنبال بقیه میگردن و یا یک گوشه نشستن تا بقیه هم بیان و تجمع کنن، حتی جرات نمیکردیم به هم علامت نشون بدیم، یه عده دیگه هم که اسب تروا سوار شده بودن و عکس خامنه ای و یا پوسترهای بسیجیها رو گرفته بودن دستشون، آقا با هویت خودت بیا، البته میدونم ترس داره اما خودت باش. تعدادی هم که بدون شک توی خونه خوابیده بودن و میدان رو به جوانترها دادن:) آقا یا خانمی که نیومدی و گفتی روز قدس رو بیخیال، مردم به خاطر باهم بودن به خیابون اومدن و حالا شما تنهاشون میزارید؟ مطمئنا دیروز هم دستگیری دادیم، (خودم یک نفر رو دیدم که گرفتنش میدان هفت تیر، نمیدونم ولش کردن یا نه) آیا خودتو میبخشی؟ کسی که روی حضور تو حساب کرده و اینجوری قالش میزاری؟
دوستان بالاترینی و دنباله ای داخل ایران هم لطفا از این به بعد به لینکهایی که مربوط به تجمعات و اعتراضات هست رای ندن مگر اینکه میدونن خودشون هم توی اعتراضات حضور پیدا میکنند و نه اینکه با اینترنت و کامپیوتر کار کنند، مردم به حمایت الکی شما احتیاجی ندارن که رای مثبت بدید و یا نظر بدید من حتما میام اما بشینید پای اینترنت و ببینید کی رکورد افراد آنلاین در بالاترین شکسته میشه.حداقل اینجوری مردم تکلیف خودشون رو بهتر میدونن
ما فقط ملت حرفیم
Friday, September 3, 2010
فراخوان براي حمايت از كروبي
اگر با اعتراض خياباني و تلاش براي شكستن محاصره خانگي كروبي در روز شنبه 13 شهريور ساعت 16:30موافق هستيد به اين پيشنهاد راي مثبت دهيد، اگر اين پيشنهاد بيشتر از 200 راي آورد يعني فراخوان براي حمايت از كسي كه يكسال حامي ما بوده قابل تبليغ هست.
در صورتيكه اين لينك 200 راي آورد وظيفه تمام كساني كه به اين لينك راي مثبت داده اند هست كه زمان و مكان را در بالاترين و هر سايت ديگري اعلام كنند، ضمنا وظيفه تمام مردم سبز است كه در بيرون از فضاي وب به سرعت فراخوان حمايت از كروبي را به هر شكل ممكن از جمله اعلام در زمان فريادهاي الله اكبر امشب و... اعلام كنند.
دليل گفتن 200 راي اين است كه لينكي كه براي تبليغ يك روزه و در زمان كوتاه اعلام ميشود بايد بيش از حد نرمال راي بياورد تا عملي شود، البته به نظر من.
نقد و انتقاد از عملكرد جنبش در روز قدس باشه واسه يه وقت ديگه، فعلا كروبي رو دريابيم.
Tuesday, August 31, 2010
در حمایت از مهدی کروبی امشب ساعت 22 الله اکبر را فریاد میزنیم
وعده ما ساعت 22 روی پشت بام خانه مان.
Saturday, August 28, 2010
لطفا از تهران خارج نشوید
Thursday, August 26, 2010
دیدگاه دکتر علی شریعتی درباره زن
Wednesday, August 25, 2010
افتخاری داره میاد، ایرانیهای فرانسه هنر نمایی کنند
Tuesday, August 17, 2010
المیرا واضحان به اعدام محکوم شد / مردم چرا نشستین؟
مردم چرا نشستین؟؟؟
Thursday, July 29, 2010
Free political prisoner
The appeal court confirmed Jafar Kazemi execution and his request to for an appeal is refused by Branch 31 of the Supreme Court.
Ms. Ghanavy lawyer said in an interview witha human rights website that the client has been a long time in prison, solitary confinement,
.
Jafar Kazemi, a 46-year-old textbooks works in a publishing agency as a lithographer in Amir Kabir University.
he was arrested on September 27 at Hafte-Tir Square and transferred to solitary confinement in Section 209 and transfered to section 350 of Evin Prison after 74 days.
Jafar Kazemi have also been imprisoned since 1981 until late 1990.
Rudabe Akbari, Jafar Kazemi's wife, in a letter to UN secretary-general, asked to stop the death of her husband has asked to help.
his lawyer, Ms. Ghanavy said : "Unfortunately, neither the lower court's nor the supreme court paid attention to our defense."
Lawyers said Jafar Kazemi's death is not inevitable from the legal point of view and the court ruling may be enforced at any moment
Monday, July 26, 2010
آغای خامنه ای بترس
Thursday, July 15, 2010
Saturday, June 19, 2010
ندا دختري براي آزادي
ندا نماينده ملتي دردمند شد تا صداي اعتراضشان را به گوش جهان برساند، ندا خون خود را اهدا كرد براي آزادي ملتي اسير، براي من و براي تو.
گرامي باد ياد ندا كه با دلي پر خون و نگاهي پر از اعتراض به سوي آزادي پر گشود.
Wednesday, June 16, 2010
كدام سوي ميله ها
شايد به زنداني بودن خويش
و شايد به آزادي من
راستي زندان كدام سوي ميله هاست؟
Sunday, June 13, 2010
تولدت مبارك
يك سال گذشت از شروع اعتراضات مردم ايران، از شروع مبارزه براي پس گرفتن راي و حقوق از دست رفته. 23 خرداد 88 روز يكي شدن و اتحاد دوباره مردم ايران بود، سالها بود كه مردم اين چنين دست در دست هم نداده بودند و با هم اين چنين عهد نبسته بودند كه هرگاه يكي از ما بر زمين افتاد ديگري همچون سرو سبز ايستادگي كند. جنبش سبز بر پايه مسالمت و مقاومت نهاده شد كه اين دو در روزهاي خونين هنگاميكه مردم خشم خود را فرو مي بردند و اما مقاومت مي كردند به وضوح مشخص بود. در برابر جنبش سبز كه مسالمت و مقاومت پايه هاي آن هستند حكومتي قرار گرفته كه پايه هاي آن بر تجاوز و جنايت ايجاد شده است، حكومتي كه از هيچگونه اقدام ضد انساني براي سركوب و خفه كردن صداي مردم دريغ نمي كند. هر چه از عمر جنبش گذشت بر همدلي و هم صدايي مردم افزوده شد و اين خاري شد به چشم جمهوري اسلامي. جنبش آزاديخواهي مردم ايران هرچه به پيش مي رود بر مشروعيتش افزوده مي شود و نامشروع بودن جمهوري اسلامي را به رخش مي كشد.
پس از گذشت يك سال هنوز مردم ايران بر مسالمت و مقاومت تاكيد دارند با وجود از دست دادن جوانهاي خويش و با وجود تمام تهديدها، و همچنان همانند روزهاي نخست به دفاع از حقوق خود تاكيد مي ورزند و بر اين باورند كه آزادي در زير چكمه هاي استبداد به دست مي آيد.
بيست و سوم خرداد، اولين سالگرد تولد جنبش سبز آزاديخواهي بر تمام آزاديخواهان مبارك باد.
حضور ما، كابوس حكومت
22 خرداد مسير ميدان امام حسين تا آزادي كابوس حكومت بود و براي رهايي از اين كابوس تمام نيروي خود را در اين مسير جمع كرد. چهره خسته ي ماموران و سركوبگراني كه از حدود ساعت 15 بصورت آماده باش بودند نشان از يك پيروزي براي مردم سبز داشت. بايد توجه داشت كه تعداد اندكي از نيروهاي سركوبگر آمادگي حضور چندين ساعته بصورت آماده باش را دارند اما نيروهاي عادي و بسيجيها كه اكثريت نيروي سركوبگر را تشكيل مي دهند از اين آمادگي برخوردار نيستند. مردم سبز هم كه ميتوان گفت به پياده روي هاي چند ساعته در اين يك سال عادت كرده اند، اين خود يك امتياز براي پيروزي جنبش است. شايد عده اي از دوستان فكر كنند كه چون درگيريهاي گسترده اي انجام نشد و مردم بيشتر به پياده روي مشغول بودند يك شكست براي جنبش خواهد بود، در صورتي كه پيروزي جنبش در همين به خيابان آوردن نيروهاي حكومتي است چرا كه اين خود هزينه اي براي حكومت دارد، منظورم از هزينه تنها ديد اقتصادي نيست بلكه وجود اين همه نيرو در خيابان، وجهه ي بين المللي حكومت را بيش از پيش خدشه دار مي كند.
اما براي اينكه در اعتراضات، مردم بتوانند در دسته هاي بزرگتر حركت كنند و حركتشان همراه با شعار باشد به نظر من بايد براي مراسم هاي بعدي يكي از اين دو كار را انجام داد:
يكي اينكه اعلام كنيم كه اعتراض را از محله هاي خود شروع خواهيم كرد و به سمت مسير اصلي يعني همان امام حسين تا آزادي ميرويم، اين كار تمركز حضور نيروهاي سركوبگر را در يك نقطه را از بين ميبرد و ديگري اينكه تنها يك نقطه از شهر را براي اعتراض اعلام كنيم، در اين صورت مردم از مسيرهاي مختلف كه به مقصد ختم مي شوند حركت مي كنند و ناخودآگاه تجمعات گسترده اي شكل مي گيرد. براي مثال در مراسم سالگرد 18 تير كه سال گذشته برگزار شد، قرار بر اين شد كه همه به سمت دانشگاه تهران حركت كنند، اين امر باعث شد تا دامنه اعتراضات گسترده تر شود و حتي به ميدان جمهوري و دورتر از آن هم برسد.
"در هر صورت اعلام آمادگي جنبش براي شروع دوباره يك اعتراض و حضور مردم در خيابان يك پيروزي براي جنبش مي باشد. راه هاي حضور متفاوتند."
Saturday, June 12, 2010
صحبت خودموني
كي ميدونه!شايد امروز كشته شدم شايد زخمي و شايد هم دستگير. مهم ترسي است كه ما با حضورمون به حكومت القا ميكنيم، آري چنين خوش است.
راستي اگر يه روزي من رو گرفتن و از صدا و سيماي ضد ملي ديديد كه من بر عليه جنبش حرف زدم بدونيد كه زير شكنجه و فشار روحي و رواني طاقت نياوردم و من رو مجبور به صحبت عليه جنبش كردن. اميدوارم كه امروز مردم بيان و دعا مي كنم كه نه دستگيري بديم و نه خوني از دماق كسي بريزه.
منتظر حضور سبزتون هستم.
واسه من هم دعا كنيد.
بيست و سوم خرداد
Friday, June 11, 2010
مردم آماده ايستادگي در برابر حكومت
فريادهاي الله اكبر و مرگ بر ديكتاتور مردم تهران،خود مي تواند صدور مجوزي براي راهپيمايي فردا باشد كه پيشتر توسط وزارت كشور منتفي شده بود.
Thursday, June 10, 2010
قطعنامه 1929
همچنين اين قطعنامه به دولتها اجازه مي دهد تا كشتي هاي ايراني را در آبهاي آزاد متوقف،بازرسي و يا محموله هاي آنها را منهدم كنند.
در راي گيري امروز شوراي امنيت كشورهاي تركيه و برزيل راي منفي، لبنان ممتنع و نهايتا دوازده كشور ديگر به قطعنامه 1929 راي مثبت دادند.
گفتني است كه "مهمان پرست" سخنگوي وزير امور خارجه جمهوري اسلامي، تصويب قطعنامه عليه تهران را رويكردي غلط و در جهت پيچيده تر شدن حل مسائل مربوطه دانست.
Wednesday, June 9, 2010
بي قراري حكومت
حاكميت را چه شده است كه اين چنين نگران است از حضور مردم؟ حكومتي كه آمادگي اسكورت كشتي هاي اعزامي به غزه را دارد چه واهمه اي از حضور مردم خود دارد؟ حكومتي كه آماده مقابله با اسرائيل و آمريكا و هر تهديد جهاني است چرا از تجمع يك عده خس و خاشاك چنين مضطرب شده؟
چرا جمهوري اسلامي كه مدعي مديريت جهاني است، براي اداره يك تجمع، از هم اكنون خود را باخته و با اجراي مانور وحشت سعي در كنترل اوضاع دارد؟ گويي مانورهاي نيروهاي امنيتي و بسيج و لباس شخصيها از امروز نوزده خرداد بي قراري و نگراني قبل از زلزله اي عظيم است كه حكومت از آن واهمه دارد.
آري حضور مردم سبز ايران زلزله اي است كه لرزه بر اندام اين حكومت خونخوار مي اندازد.
Monday, June 7, 2010
بيست و دوم خرداد
22 خرداد آزادي را فرياد خواهيم زد و از ياد نخواهيم برد نداها و سهرابها ستاره هاي آسمان آزادي را. از ياد نخواهيم برد عزيزان در اسارت را.
حكومتي كه تنها راه براي مقابله با مخالفان را تهديد و سركوب مي داند، حكومتي كه در سالگرد درگذشت بنيانگذار خود اين چنين نا هماهنگ و بدون تفكر عمل مي كند بي شك حكومتي مضطرب و شكست خورده است.
در طول يك سال مبارزه آنچنان مشروعيتي به دست آورده ايم كه جمهوري اسلامي در سي و يك سال حكومت خود به دست نياورده. براي زنده نگه داشتن جنبش سبز با هم بودن لازم است، نگذاريم كه نتيجه اين همه تلاش و تحمل سختي ها در روزي به اين مهمي از بين برود.
وعده ما انسان و آبادي ، تاريخ و آينده ميدان آزادي.
Friday, February 26, 2010
ریگی به توان آقایان در حکومت ..ریگی های خودی!!
گرفتند گفتند نگرفته اند ۸۰نفر تا به حال کشته شده اند میگویند نکشته اند
ریگی ترور کرد و بمب گذاشت و به گردن گرفت ریگیهای حکومت; سید علی موسوی و دکتر علی محمدی را ترور کرداند و بمب
گذاشتند و انداختند گردن آمریکا و انگلیس.. ریگی یک بچه ۲۰ و چند ساله است که به گفته خودش از نداری و فقر و تبعیض در کشور
اینکاره شده. ریگیهای حکومتی با سواد هر کدام ۷۰ و اندی سال سن و غرق در پول اینکاره هستند.. ریگی به پشتوانه چندتا بلوچ
دردمند مثل خودش قاتل شده آقایان ریگیهای حکومت به پشتوانه اسلام قصی و القلب هستند... ریگی هیچ نداشته بیرحم شده و
ریگیهای خودی همه چیز ما دستشان است قاتل شده اند... خلاصه اینکه ریگی باید به اشد مجازات برسد و آقایان خودی ؟؟؟؟
!!!!!!
امان از دست ریگی (تو کفش) ها
منبع: وبلاگ بغض سی ساله
Thursday, February 18, 2010
آقای خامنه ای بس است دیگر، این همه جنایت بس است
به رای مردم بی توجهی کردی، سهراب را به جرم حق طلبی از ما گرفتی، ندا را به جرم آزادی خواهی کشتی،
دادگاههای نمایشی و غیر قانونی به راه انداختی، در تاریخ بیست سال رهبریت فقر و فحشا و جنایت کم بود که تجاوز هم
به آن اضافه کردی، هرگاه که اعتراض کردیم ما را فتنه و عامل بیگانه و محارب و ... خواندی، به مادران عزادار هم
رحم نکردی، قلم را در دستان روزنامه نگاران خرد کردی، دهان مخالفانت را دوختی، هموطنانمان را به دلیل اینکه
عضو گروه یا انجمنی بودند به اعدام محکوم کردی
آقای خامنه ای بس است دیگر، این همه جنایت بس است،
پرونده ی سیاه خود را از این سیاه تر و کوله بار جنایاتت را از این سنگین تر نکن
بالاخره که روزی دست ما به تو خواهد رسید
Tuesday, February 16, 2010
حکومت مذهبی از دید دکتر علی شریعتی
و دولتی را اشغال می کنند و به عبارت دیگر حکومت مذهبی یعنی حکومت روحانیون بر ملت. آثار
طبیعی چنین حکومتی یکی استبداد است ، زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در
زمین می داند و در چنین صورتی مردم حق اظهار نظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند . یک زعیم
روحانی خود را بخودی خود زعیم میداند ، به اعتبار اینکه روحانی است و عالم دین ، نه به اعتبار
رأی و نظر و تصویب جمهور مردم ؛ بنابراین یک حاکم غیر مسئول است و این مادر استبداد و
دیکتاتوری فردی است و چون خود را سایه و نماینده خدا می داند ، بر جان و مال و ناموس همه
مسلط است و در هیچ گونه ستم و تجاوزی تردید به خود راه نمی دهد بلکه رضای خدا را در آن می
پندارد . گذشته از آن ، برای مخالف ، برای پیروان مذاهب دیگر ، حتی حق حیات نیز قائل نیست .
آنها را مغضوب خدا ، گمراه ، نجس و دشمن راه دین و حق می شمارد و هرگونه ظلمی را نسبت به
آنان عدل الهی تلقی می کنند
منبع: کتاب مذهب علیه مذهب، نوشته دکتر شریعتی
Monday, February 15, 2010
عروسک پشت پرده
تعطيلات تابستان شروع شده بود. در دالان ليسه پسرانه لوهاور شاگردان شبانه روزي چمدان بدست، سوت زنان و شادي كنان از مدرسه خارج مي شدند . فقط مهرداد كلاه ش را بدست گرفته و مانند تاجري كه كشتيش غرق شده باشد بحالت غمزده بالاي سر چمدانش ايستاده بود . ناظم مدرسه با سر كچل ، شكم پيش آمده به او نزديك شد و گفت:
- شما هم مي رويد ؟
مهرداد گوشهايش سرخ شد و سرش را پائين انداخت ، ناظم دوباره گفت:
- ما خيلي متأسفيم كه سال ديگر شما در مدرسة ما نيستيد . حقيقتًا از حيث اخلاق و رفتار شما سرمشق شاگردان ما بوديد ، ولي از من بشما نصيحت ، كمتر خجالت بكشيد ، كمي جرئت داشته باشيد ، براي جواني مثل شما عيب است . در زندگي بايد جرئت داشت !
مهرداد بجاي جواب گفت :
- منهم متأسفم كه مدرسة شما را ترك ميكنم !
ناظم خنديد ، زد روي شانه اش ، خدا نگهداري كرد ، دست او را فشار داد و دور شد . دربان مدرسه چمدان گذاشت . مهرداد را برداشت مهرداد و تا آخر خيابان آناتول فرانس آنرا همراهش برد و در تاکسی گذاشت مهرداد هم به او انعام داد و از هم خداحافظی کردند.
نه ماه بود كه مهرداد در مدرسه لوهاور مشغول تكميل زبان فرانسه بود . روزيكه در پاريس از رفقايش جدا شد مثل گوسفندي كه بزحمت از ميان گله جدا بكنند ، مطيع و پخته بطرف لوهاور روانه گرديد . طرز رفتار و اخلاق او در مدرسه طرف تمجيد ناظم و مدير مدرسه شد . فرمانبردار ، افتاده و ساكت ، در كار و درس دقيق و موافق نظامنامة مدرسه رفتار ميكرد . ولي پيوسته غمگين و افسرده بود . بجز اداي تكاليف و حفظ كردن دروس و جان كندن چيز ديگري را نميدانست . بنظر ميآمد كه او بدنيا آمده بود براي درس حاضر كردن ، و فكرش از محيط
درس و كتاب هاي مدرسه تجاوزنمی كرد . قيافة او معمولي، رنگ زرد، قد بلند، لاغر، چشمهاي گرد بي حالت ، مژه هاي سياه، بيني كوتاه و ريش كوسه داشت كه سه روز يكمرتبه ميتراشيد . زندگي منظم و چاپي مدرسه ،خوراك چاپي ، دروس چاپي ، خواب چاپي و بيدار شده چاپي روح او را چاپي بار آورده بود . فقط گاهي مهرداد ميان ديوارهاي بلند و دودزده مدرسه و شاگرداني كه افكارش با آنها جور نميآمد ، زباني كه درست نمي فهيمد ، اخلاق و عاداتي كه به آن آشنائي نداشت ، خوراكهاي جور ديگر ، حس تنهائي و محرومي مينمود، مثل احساسي كه يك نفر زنداني بكند . روزهاي يكشنبه هم كه چند ساعت اجازه مي گرفت و بگردش ميرفت ، چون از تآتر و سينما خوششنمی آمد، در باغ عمومي جلو بلديه ساعتهاي دراز روي نيمكت مي نشست ، دخترها و مردم را كه در آمد و شد بودند
ادامه داستان در فایل pdf