Unity for all people around the world >
Unity for fight with oppression >
Unity for a Better Life

Thursday, May 5, 2011

هفتمین روزاعتصاب غذای محمد سلیمانی ** پناهجوی ایرانی در لهستان

درد دلهای یک پناهجو به نام محمد سلیمانی در کمپ بسته بیاویستوک (لهستان) با اکبر لکستانی روزنامه نگار :
"من حدود ۳۰ ماه پیش از کشور به دلیل مشکلاتی که داشتم خارج شدم و به دفتر کمیسیار عالی پناهندگان سازمان ملل در آنکارا (پایتخت ترکیه) مراجعه نمودم. ۱۸ ماه در شرایط نا بسامان و سرمای استخوان سوز در یک منطقه کوهستانی زمان را سپری کردم ولی هیچ جواب قانع کننده ای از آن سازمان دریافت نکردم. آنجا را مرداب سیــــــــــــــــــاهی می دیدم که هر لحظه مرا عمیق تر فرور می برد. به ناچار تصمیم گرفتم خطر بیشتری به جان بخرم و خود را به خاک یونان برسانم. بلکه در آنجا بتوانم راه نجاتی بیابم. شاید بتوانم وارد نزدیکترین کشور غربی شده و درخواست پناهندگی دهم.
تمام تلاشم مانند تیری در تاریکی بود و هیچ کدام به هدف نمی خورد. هدف من فقط آرامش بود. آرامشی که در آن شاید لحظه ای بتوانم تصمیم بگیرم، زندگی کنم و به زندگی عشق بورزم. شرایط در یونان به مراتب بدتر از ترکیه بود زیرا تمام مرزهای خروجی بسته شده بودند و من در وضعیت ناگواری در شهر آتن می توان بگویم فقط زنده مانده بودم.
بالاخره پس از چند ماه آوارگی، موفق شدم یونان را ترک کنم ولی هنوز به کشور دلخواه نرسیده توسط مأمورین لهسان گرفتار شدم. آنها مرا به کمپ بسته بیاویستوک فرستادند.
با گذشت چند روز، چون قبلا بیماری خونریزی لثه داشتم از آنان درخواست پزشک کردم ولی به خواسته من توجهی نشد ولی چون این بیماری مرا به شدت آزار می داد، مجبور شدم اعتراض کنم و به همین دلیل مرا به یک اتاق خلوت بردند که دوربین نداشت؛ در آنجا مورد ضرب و شتم قرار گرفتم و بشدت مجروح شدم. یکی از این جراحات شکستن ۲تا از استخوانهای دنده راست شکمم بود. آن افراد حتی به دلیل اینکه آن عمل غیر قانونیشان فاش نشود مرا به یک سلول انفرادی منتقل کردند تا جراحتم بهبود یابد و نیروهای صلیب سرخ متوجه آن نشوند.
من به کشور لهستان درخواست پناهندگی دادم تا مرا آزاد کنند. از طرف دولت لهستان ۲بار برای مصاحبه پیش من آمدند. مترجمی که کار ترجمه مرا به عهده داشت تسلط زیادی به فارسی نداشت و نمی توانست حرفهای مرا به شخص مصاحبه کننده به درستی بازگو کند.
اکنون بیش از پنج ماه است که در این کمپ بسته، در انفرادی زیر زمین زندانی هستم. شرایط به گونه ای است که حتی به من اجازه نمی دادند با کسی هیچ گونه ارتباطی داشته و یا حتی به کسی زنگ بزنم. الان هم به سختی توانستم یک کارت تلفن پیدا کنم و با شما ارتباط برقرار کنم.
قانونا نمی بایست کسی را که تقاضای پناهندگی کرده است بیش از سه ماه در کمپ نگه دارند اما اگر کسی تقاضای پناهندگی نکرده باشد می توانند تا یک سال نگه دارند و با توجه به اینکه من پنج ماه و بیست روز پیش از آنها تقاضای پناهندگی کردم و طبق همین قانون باید من ۳ماه پیش آزاد می شدم اما چند روز پیش چون من درخواست آزادی کرده بودم از طرف دادگاه برای من نامه ای آمد که دلیلی برای آزادی شما وجود ندارد زیرا شما درخواست پناهندگی نداده اید. به شدت بهم ریخته شدم. نا امید و نا راحت از اینکه چگونه پس از تحمل این همه سختی که در این شش ماه بر من گذشته بود، هیچ قدمی برداشته نشده بوده و حتی در پرونده ی من در خصوص درخواست پناهندگی هیچ پیشرفتی حاصل نشده بود؟
اکنون تصمیم گرفتم که اگر دولت لهستان مرا تا ۲۹ این ماه یعنی آوریل آزاد نکند، دست به اعتصاب غذا خواهم زد و این اعتصاب غذای من تا لحظه آزادی ام ادامه خواهد داشت."
این بود درد دلهای محمد سلیمانی پناه جویی که به دلیل مشکلات بسیاری که در کشورش داشت دست به مهاجرت اجباری زده و خاک وطنش را ترک می کند. تنها و تنها به امید آزادی که بلکه در سرزمینی دیگر زیر سایه آن امید به آینده داشته باشد. اکنون برای جستجوی این محیطی مناسب برای زندگی و نه فقط زنده ماندن، آواره می گردد و اینگونه مورد آزار و شکنجه های ضد انسانی و ضد حقوق بشری قرار گرفته است. با گذشت ۳۰ ماه به آزادی که نرسید بلکه در بندی دیگر به گرفتار آمنده و با وضعیتی نامناسب و کاملا بلاتکلیف، در کمپی بسته در لهستان در یک زیر زمین تنها نفس می کشد.
صمیمانه از همه ی ملت ایران می خواهم با نشر این خبر به هر صورت ممکن و زیر فشار قرار دادن دولت لهستان از به وجود آمدن یک فاجعه انسانی جلو گیری نمایید.
با سپاس از شما گرامیان: اکبر لکستانی
شماره تلفن صلیب سرخ لهستان :
0048223261286


**انجمن حمایت از پناهجویان ایرانی

No comments:

Post a Comment

شــمــا چــطــور فــکــر مــی کــنــیــد؟؟